حسرت

ساخت وبلاگ

من بر آن عهد که بستم، هستم هر بتی غیر تو را بشکستم مِی کجا حال مرا خوب کند؟ تا زدی دست به دستم، مستم 1402-09-01 حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 46 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1402 ساعت: 14:35

عطر خاک و نم باران و کمی خِش خِش برگ

جمعشان زنده کند هر که رود تا دم مرگ

یاد روی تو و بوی تن و چشمان تَرَت

می زند بر دل این مردِ پر از زخم تگرگ

1402-09-01

حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 2 آذر 1402 ساعت: 14:35

بهانه می کند مدام، دل غمین و خون کشم

ببین چه رنج ها که من، در انتظار می کشم

صبا رسان سلام ما به آن نگار خوب روی

بگو که از ندیدنش، نفس به واپسین کشم

1402-07-19

حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 21:58

ای ماه بلندم ز جفای تو چنانم آغاز بهاران چو درختی به خزانم سرمی کنم از بغض تو در چاه ولیکن عکس رخت افتاده در آن، جان و جهانم 1402-07-13 حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 21:58

بلبل به سکوت و عزلت و خلوت شد قمری ز تغزلش پر از خجلت شد داوود ز صوت خویش آرام گرفت وقتی ز شما لحن خدا رویت شد 1402-06-25 حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 50 تاريخ : يکشنبه 14 آبان 1402 ساعت: 21:58

بلبل به سکوت و عزلت و خلوت شد قمری ز تغزلش پر از خجلت شد داوود ز صوت خویش آرام گرفت وقتی ز شما صوت خدا رؤیت شد 1402-06-20 حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 3:11

همچنان شب های یلدا از برای نوبهارمی کشم در شوق دیدار دو چشمت انتظارای عزیز نورس و زیبای بابا خوب من می کنم بر مقدمت صدها گل زیبا قطارنازنیم زندگی هرچند خوب و هم بد استکاش باشد بر مراد تو سپند و روزگارغم نبینی جان بابا قلب پاکت نشکندخاطرت شاد و دلت گرم و جهانت برقرارای پسر بر ناکسان هرگز نیفتد راه چوننیکدل گر باشی و پرکوشش و هم هوشیارخوب من تقدیر هرگز سد پیروزی نشدکی به چاه افتد کسی ناغافل و بی اختیارصد عدو گر بر تو تازد با نقاب و گرز کینبا خردورزی سپاهی را تو باشی شهریارصورت زیبا نه در آیینه جویا شو پسرسیرت زیبا بسازد از تو مردی گل عذارگر بچرخد زندگی از بهر تو یک چند روزیاد کن این پند و بر آبی مزن تو بی گدارقامت برنای خود را طعنه بر پیری مزنکِی بود نازک درختی پیش طوفان استوار زخم های زندگی با جهد درمان کن، بدان عالمان گویند باشد میوه ی صبر اقتدارهست دنیا پر ز زیبارو و مه پیکر عزیزتو ولی یک عهد بربند و بمان عاشق تبارگر که باشم یا نباشم در کنارت خوب مندر دو دنیا من دعا گوی تو هستم بی شمار1402-06-21 حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 3:11

با بودنت آرام شدم در کویتمدهوش توام ای به فدای رویتزان دم که اسیر تو و در بندتوامازاد شدم ز مکتب و با خویتطوفان زده و شکسته قایق بودمجَستم ز بلا به لطف موج مویتوقتی که دمی ز خلوتم دور شدیدیدم نفسم بسته به عطر و بویتعمریست که سجاده‌ی من سمت شماستمعبود منی کجا روم از سویت1402-06-22 حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 3:11

من نمی دانم کجایی یا که حالت خوب هست؟کوک قلبت با نوای زندگی مطلوب هست؟من نمی دانم که هم‌آغوش هستی با کسی؟یا هم آغوشت به قدر خوبیت محبوب هست؟من نمی دانم که نان در سفره داری خوب من؟اژدهای فقر در پیش شما مرعوب هست؟من نمی دانم که دنیا بُرده ایمان تو را؟یا نگاهت مثل سابق صادق و محجوب هست؟من نمی دانم بسان قبل شاد و سرخوشی؟همچنان دیروز غم در محضرت مصلوب هست؟این که دانم هستی و مادام یادت می کنمیاد تو حتی به وقت غیبتت مجذوب هست.1402-06-06 حسرت...ادامه مطلب
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 57 تاريخ : يکشنبه 12 شهريور 1402 ساعت: 18:33

صدای هم همه ام در طنینتان گم شد و راز عشق مگو قصه گوی هر خم شد همیشه طالع من اینچنین رقم خوردست که بار و میوه این باغ سهم مردم شد. 1402-05-27 حسرت...
ما را در سایت حسرت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 43 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 13:29