دلم عاشقانه می خواهد
از آن عاشقانه های پر از شرم و حیا
عاشقانه هایی از جنس مخفی کاری و هیجان
از همانهایی که هر دیدار، سیب سرخی می شد بافته بر گونه اش
و هر نگاه؛ قندی بود که در دلم آب می شد
و دزدیدن نگاهش از من.....
آخ که چه دزدی عاشقانه ای
دیگر دلم با پیامک و ایمیل و چت نیست
دلم نامه می خواهد
و تلفن های قایمکی هم
کمی هم پنجره
از آن پنجره هایی که از درزش او را می جستم
تا سایه اش از کنار دیوار قد کشد
و بعد ظاهر می شد
با چادری به رنگ بهار
و قلبی که درون دهانم می تپید
دلم انتظار می خواهد
انتظاری که حاجب است میان انبوه من و ذره ای از تو
دلم
دلم تو را می خواهد...
95-10-26
حسرت...برچسب : نویسنده : ghadirnezhad بازدید : 216